دورتادور اتاق فرهنگی مسجد مهدی قائم (عج) بانوان قرآنآموز در ردههای سنی مختلف نشستهاند و زیر لب مشغول خواندن آیاتی از قرآن هستند تا خود را برای ارائه درس جلسه قبلی که حفظ سه آیه از سوره انفال بوده است، آماده کنند. مربی یکبهیک از شاگردانش میخواهد سه آیه را در جمع بخوانند.
از بزرگترین تا کوچکترین عضو کلاس به نوبت آیات را میخوانند. سپس بهسراغ درسهای قبلی میروند و مربی از شاگردانش میخواهد آیاتی را که او از سورههای پیشین میگوید، بخوانند. از یکی میخواهد آیهای از سوره آل عمران بخواند و به دیگری شماره آیهای از سوره بقره را میگوید.
در ادامه کلاس نوبت به چالش قرآنآموزان با یکدیگر میرسد. دو قرآنآموز دربرابر دیگران روی صندلی مینشینند. مربی آیهای از سوره مائده میخواند، سپس از دو شاگرد خود میخواهد آیهبهآیه آن را ادامه دهند. اولین بانوی قرانآموز آیه را با کمی مکث میخواند، اما نفر دوم بلافاصله آیه بعدی را قرائت میکند. هرکدام آیاتی میخوانند تا اینکه تعلل نفر دوم باعث حذف و جابهجایی او با یک قرآنآموز دیگر میشود.
این چالش ادامه پیدا میکند تا اینکه آخرین نفر که بیش از بقیه روی آیات تسلط دارد، بهعنوان قرآنآموز برتر به همه معرفی میشود. رقابت خاتمه مییابد و دوباره شاگردان دور استاد خود جمع میشوند و با بازکردن صفحه۱۸۱ قرآن کریم، درس جدید یعنی حفظ آیات سوره انفال را ادامه میدهند.
در حال حاضر مسجد مهدی قائم (عج) هر روز هفته بهجز دوشنبهها پاتوق قرآنآموزان خانم محله بلال و دیگر محلات سرتاسر مشهد است. قرآنآموزانی که یک هدف دارند؛ حفظ ۱۱۴سوره قرآن کریم. انگیزه حفظ تکتک کلمات قرآن کریم ۱۱۰ نفر را از راههای دور و نزدیک به این مسجد کشانده است. آنها پیش از حضور در این فضا، این هدف را دستنیافتنی میدیدند؛ حالا، اما به این باور رسیدهاند که میتوانند.
باوری که حافظان متعدد این کلاس تأثیر بسزایی در شکلگیری آن داشتهاند. این حافظان از گروههای سنی نوجوان تا میانسال پیش از این توانستهاند به این افتخار دست یابند. حالا بانوان علاقهمند بسیاری نهتنها در این مکان، بلکه دستکم در ششمرکز مذهبی دیگر در محلات مختلف وارد این عرصه شدهاند که مربیان آنها از همین مرکز آموزش دیدهاند.
فاطمه ناطقی که با ۵۲سال، سنوسالدارترین بانوی حافظ قرآن در این مجموعه است، باور دارد خواندن و حفظ قرآن به او انگیزه مضاعفی برای زندگی بخشیده است. با تکیه بر همین انگیزه است که باوجود گرفتاریهای زندگی، مراقبت از سهفرزند، نگهداری و مراقبت از همسر بیمار، باز هم وقتش را برای آمدن به مسجد خالی میکند.
فاطمهخانم میگوید: هفتسال پیش، ساکن محله بلال بودم. یک روز بنری در محله دیدم که روی آن نوشته شده بود کلاسهای حفظ قرآن زیرنظر آستان قدس رضوی برای بانوان در مسجد مهدیقائم (عج) برگزار میشود. راستش آن زمان من فقط چهارسوره از قرآن حفظ بودم و حتی روخوانیام چندان خوب نبود. با خودم گفتم مگر در خواب ببینم که بتوانم حافظ کل قرآن شوم. آن روز، اما فکر شرکت در این دوره از سرم بیرون نمیرفت. با خودم فکر میکردم اگر بتوانم چه!
درنهایت روز بعد، باوجود تردیدهایم برای ثبت نام به مسجد مراجعه کردم. چند جلسه اول برای فاطمهخانم ناطقی بهسرعت گذشت و او به یکباره متوجه تغییراتی درونی در خودش شد؛ «احساس میکردم جوان و سرزنده شدهام. همچنین در زندگیام حس آرامش پیدا کردم.
درنهایت به لطف خدا پساز چهارسال تلاش توانستم توفیق حفظ قرآن را پیدا کنم؛ اتفاقی که باورش برای خود من هم دشوار بود. این اتفاق دستاورد مهم زندگی من است و به همیندلیل حتی وقتی در اواسط کلاس، محل سکونت خود را تغییر دادیم و با اینکه مجبور بودم حدود سهساعت در مسیر رفتوآمد باشم، کلاس را رها نکردم.»
در برپایی و تداوم کلاسهای حفظ قرآن مسجد مهدی قائم (عج) همه بانوان قرآنآموز بهویژه ۳۵ نفر نخست، بهواسطه کسب موفقیتشان نقش پررنگی داشتند. نرگس جامع یکی از همین بانوان تأثیرگذار است. او در همه برنامههای فرهنگی و مذهبی مسجد قائممهدی (عج) برای بانوان نقش پررنگی داشته و پای همه فعالیتهای مذهبی بوده است.
بههمیندلیل بسیاری از بانوان محله بلال، نرگسخانم را بهعنوان پایهگذار مهدالرضا (ع)، جلسات تفسیر قرآن، نهجالبلاغه، مهد قرآن و دورههای حفظ قرآن میشناسند؛ بانویی که با فروتنی خود را تنها یکی از قرآنآموزان این مجموعه معرفی میکند و این روزها علاوهبر ایفای نقش مربی کودکان در مهدالرضا (ع)، بهعنوان استاد حفظ قرآن نیز فعالیت میکند.
نرگسخانم درباره نقشی که در برپایی کلاسهای دینی و قرآنی در این مسجد داشته است، تعریف میکند: همه فعالیتهای ما از برپایی مهدالرضا (ع) شروع شد. حدود دوازدهسال پیش من قصد داشتم دخترم را در یک مهد قرآنی ثبت نام کنم، اما نزدیکترین مهدالرضا (ع) به ما در چهارراه شهدا واقع شده بود. من دخترم را آنجا ثبتنام کردم، اما از همان ابتدا بهدلیل مسافت زیادی که با خانه ما داشت، زمان زیادی باید در مسیر میبودم که این برای من و دخترم سخت و دشوار بود.
نرگسخانم ادامه میدهد: پس از مدتی، ایده تشکیل مهدالرضا (ع) در مسجد خودمان به ذهنم خطور کرد. آن را با مسئولان مسجد مطرح کردم؛ ابتدا گفتند استقبال نمیشود و کار دشواری است، اما سماجت و پیگیری من باعث شد این اتفاق در مسجد بیفتد.
به لطف خدا استقبال هم شد و به برکت این مجموعه، ما با مراکز دیگر به خصوص آستان قدس رضوی ارتباط برقرار کردیم و توانستیم برنامههای مذهبی و فرهنگی متعددی در مسجد برگزار کنیم که کلاس حفظ قرآن نیز یکی از آنها بود. راستش در ابتدا من هیچوقت فکرش را هم نمیکردم خودم حافظ قرآن شوم و همیشه با حسرت به حافظان نگاه میکردم، اما پساز برپایی کلاسها توانستم به لطف خدا به این مرحله برسم.
نرگس خانم پساز حفظ کامل قرآن تلاش کرد مشوق و راهنمای دیگران برای قرارگرفتن در این مسیر شود. بههمیندلیل خودش برای برخی از گروههای سنی کلاس قرآن تشکیل میداد؛ «البته فقط من نیستم و ششخانم حافظ دیگر نیز در دیگر مراکز مذهبی این محدوده بهعنوان استاد به علاقهمندان حفظ قرآن کمک میکنند.»
زکیه سعیدیمنش در مسابقات حفظ قرآن استانی که اداره اوقاف مدتی قبل آن را برگزار کرد، توانست مقام دوم را از آن خود کند و در مسابقات قرآنی متعددی نیز که بین پایگاههای بسیج بانوان و مراکز مذهبی منطقه برگزار میشود، عناوین برتر بسیاری به دست آورده است.
او درباره آغاز تلاش برای حفظ قرآن میگوید: هفتسال پیش که در جلسات حفظ قرآن ثبت نام کردم، دو فرزند کوچک داشتم که به مراقبت من نیاز داشتند. همین موضوع در ابتدا پیشرفتن با کلاس را برای من دشوار میکرد. البته تنها من این شرایط را نداشتم و همه بانوان خانهدار مشکلاتی مانند من برای ادامه این کلاسها داشتند، بهویژه آنکه باید همراه زمانبندی طرح حافظون رضوی پیش میرفتیم.
این برنامه باعث بروز استرس در ما میشد و بههمیندلیل همه بانوان از مربی خواستیم از طرح خارج شویم و خودمان کلاسها را سه روز در هفته و هر جلسه سهساعت پیش ببریم. خوشبختانه مربی پذیرفت و ما از طرح خارج شدیم.
زکیهخانم ادامه میدهد: خوشبختانه پساز چهار سال همه ما توانستیم حافظ قرآن شویم. وقتی به این توفیق رسیدم، آنقدر خوشحال بودم که بیانکردنی نیست. همسرم، پدرم و مادرم نیز که مدام من را در این مسیر تشویق میکردند، بسیار خرسند شدند.
او پساز حفظ قرآن، مدتی در کلاسها شرکت نکرد، اما وقتی متوجه شد برخی از آیات بهمرور از ذهنش پاک میشود، بلافاصله برای تثبیت حفظ قرآن به کلاس بازگشت؛ «البته حضور دوباره من در کلاسها دلیل دیگری نیز داشت و آن این بود که وقتی در جمع بانوان قرآنآموز هستم، لحظات بسیار خوبی را تجربه میکنم.
اینجا دوستانی پیدا کردهام که همچون خواهرانم به من نزدیک هستند. احساس، تجربه و لحظات خوبی که کسب میکردم، باعث شد تصمیم بگیرم درکنار شرکت در کلاسهای تثبیت حفظ قرآن، خودم بهعنوان یک مربی قرآن فعالیت کنم.»
مطهره قهرمان با ۹سال سن، کمسنترین قرآنآموز این مجموعه است؛ دختری که اشتیاق مادرش به حضور در کلاسهای قرآنی باعث شد پایش به این کلاسها باز شود و نتواند همچون دیگران از آن دل بکند.
مطهره میگوید: وقتی هر روز مادرم به خانه بر میگشت، از کلاس و استادش، خانم خدیجه بلقوریان، تعریف میکرد. وقتی خوشحالی و تلاش مادرم را برای حضور در کلاس و حفظ قرآن دیدم، تصمیم گرفتم من هم در تعطیلات تابستانی همراه او در کلاس شرکت کنم.
البته وقتی من کلاس را شروع کردم، از بقیه عقبتر بودم، اما خیلی سعی کردم با مادرم مدام در خانه تمرینات استاد را انجام دهم و درنهایت، خودم را نهتنها به سطح کلاس رساندم و مانند دیگران چهلآیه از سوره بقره را حفظ کردم، بلکه توانستم در همه امتحانات با کسب صد امتیاز کامل، جزو نفرات برتر کلاس شوم.
یاسمین عبدالله زاده پانزدهساله حافظ نوجوان مسجد مهدیقائم (عج) است. او سال۱۴۰۰ پساز پنجسال توانست همه آیات قرآن را حفظ شود و تصمیم گرفت پساز سپریکردن یک دوره تربیت معلم، با کمک و راهنمایی استادش، خانم بلقوریان، اقدام به برگزاری کلاسهای حفظ قرآن در یکی از روستاهای جادهسیمان کند.
این نوجوان حافظ قرآن درباره آغاز حضورش در مسیر قرآن میگوید: سال۹۵ تصمیم گرفتم برای حفظ قرآن همراه مادرم در این جلسات نامنویسی کنم. ما آن زمان ساکن محله بلال بودیم، اما پساز چند ماه به روستای همتآباد در جاده سیمان نقل مکان کردیم. پس از نقل مکان به خانه جدید باز هم با مادرم به اینجا میآمدیم.
مسیر برای یاسمین و مادرش سخت و طولانی بود. او بارها در این مسیر خسته شد، اما به گفته خودش، دیدن مادر و سایر خانمهایی که با گرفتاریهای بسیار، خود را به کلاس میرساندند، مانع از آن میشد که حتی به رهاکردن این جلسات فکر کند.
میگوید: با همه این شرایط کلاسها را ادامه دادم. از حضور در این دورهها نیز مسائل بسیاری آموختم که از آنها در زندگی، تحصیل و حتی ورزش بهره میگیرم. برای نمونه قرآن به من آموخت که چگونه برنامهریزی، هدفگذاری و تلاش کنم. بهاینترتیب توانستم پس از پنج سال قرآن کریم را حفظ کنم و الان در یکی از مراکز مذهبی همتآباد با کمک استادم، خانم بلقوریان، به قرآنآموزان ردههای سنی مختلف آموزش میدهم.
همه حافظان قرآن و قرآنآموزان مسجد بلال، جایگاه خود را مدیون زحمتهای استادشان میدانند، استادی که برای آموزش آنها درست هفتسال پیش، اولینبار از شهرک مهرگان، به محله بلال آمد. او در این مدت، هرچه در توان داشته است، برای آموزش، انگیزهبخشی و موفقیت شاگردانش ارائه کرده که همین امر باعث محبوبیت او بین بانوان محله بلال شده است.
خود بلقوریان میگوید: وقتی از طرف آستان قدس برای برگزاری کلاسهای دوره حافظون رضوی به اینجا آمدم، داوطلبان سطحبندی شده بودند. سینفر در کلاس حفظ قرآن شرکت کردند و حدود پانزدهنفر در دوره آموزش روخوانی حضور داشتند که پس از چهارماه آموزش آنها را آغاز کردم.
او در ابتدا بهدلیل تفاوت سنی شاگردانش، آنها را به دو کلاس تقسیم و کارش را با بهرهبردن از روشهای مختلف حفظ قرآن شروع کرد. اما در همان ماههای نخست متوجه شد که همه شاگردانش فارغ از رده سنی درگیریهای زیادی دارند که نمیتوانند همزمان با طرح پیش بروند.
دراینباره میگوید: دختری که محصل بود، دغدغه مدرسه و خانم خانهدار دغدغه خانوادهاش را داشت. آنها من را متقاعد کردند از طرح خارج شویم و خودمان بهصورت مجزا اقدام به حفظ قرآن کنیم. استقلال ما باعث شد شاگردانم بدون دغدغه پیشرفت کنند. بیشتر آنها توانستند قرآن کریم را حفظ کنند.
همکاری خوب خانم زهره شیدا، مسئول فرهنگی بانوان مسجد، و همت بانوان علاقهمند به قرآن باعث شد من در اینجا ماندگار شوم. شاگردانی در این فضا رشد کردند که امروز در دیگر مراکز مذهبی این محدوده بهعنوان استاد علوم قرآنی تدریس میکنند و به داشتن تکتک آنها افتخار میکنم.